نیم نگاهی به «ستایش»، سریال پرطرفدار این شبهای تلویزیون
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۸۲۶۷۴
سال هاست که تولید سریالهایی با فصلهای متعدد در شبکههای تلویزیونی مختلف جهان مرسوم شده است. امروزه کمتر سریال محبوب و پرتماشاگری را میتوان یافت که در قالب فصول دوم، سوم و ... ادامه پیدا نکند. اما ساخت فصلهای بعدی آثار موفق، همواره یک ریسک محسوب میشود. چون ممکن است، قوت فصل اول را نداشته باشند و حتی خاطره خوب گذشته را نیز از بین ببرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار فرهنگ و هنر - «ستایش» به کارگردانی سعید سلطانی یک تریلوژی یا سه گانه ایرانی با محوریت خانواده و اخلاق است؛ سریالی که همچون یک رمان بلند و تصویری، زندگی یک خاندان و فراز و فرودهای آن را طی چهار دهه نشان میدهد. محور اصلی این سریال زن جوانی با نام ستایش (نرگس محمدی) است. در فصل اول این سریال دیدیم که وی با جوانی با نام طاهر فردوس (مهدی پاکدل) ازدواج کرد، اما پدر طاهر یعنی حشمت فردوس (داریوش ارجمند) با این ازدواج مخالف بود و در نتیجه این زوج جوان مورد غضب او قرار گرفتند. کینهای که نتیجه اش از بین رفتن طاهر و آوارگی ستایش بود. این تضاد و تقابل در فصل دوم به اوج خودش رسید. تا آنجا که حشمت فردوس، عروس خود را میراند و از طرفی نیز دیگر پسرش یعنی صابر، همه اموال وی را تصرف میکند. در فصل سوم، اما مسیر داستان سریال تغییر پیدا میکند. این بار، حشمت فردوس، خسته و شکسته، به ستایش و فرزندان او پناه میآورد. درحالی که عروس دیگرش، یعنی همسر صابر او را به شکست کشانده، این یکی عروس ستایش- منجی او میشود. درحالی که بخشی از داستان سریال نیز وارد فاز پلیسی شده است. چون همسر صابر، او را به قتل رسانده و برای تصاحب اموالش، حتی در پی به اعتیاد کشاندن دختر و کشتن همسر اولش هم هست.
آنچه باعث گرمتر شدن فضای درام در «ستایش ۳» شده، تقابل دو جبهه خیر و شر در این سریال است. معمولا در آثاری که محور درام را چنین مقابلهای تشکیل دهد، روایتی پر جاذبه و مخاطب پسند شکل میگیرد. همچنین این شیوه، دستاوردهای محتوایی قابل توجهی نیز در بر دارد. درحالی که خانواده ستایش، نماد یک خانواده اصیل و شریف ایرانی هستند، خانواده صابر، استعارهای از دنیا طلبی و مادی گرایی شده است. مخاطب در این سریال میبیند که زندگی در سایه اخلاق و دین و شرافت چگونه سبب رستگاری و خوشبختی یک خانواده و در طرف مقابل، پول پرستی و فراموشی ارزشهای انسانی، چطور موجب سقوط و تباهی میشود.
«ستایش ۳» دو روی تاریک و روشن زندگی را در قالب این دو گروه نمایش میدهد. حشمت فردوس ابتدا در گروه سیاه بود و زندگی اش از هم پاشید. اما در فصل سوم، او روی دیگر زندگی که سپیدی هست را انتخاب کرده. در فصل سوم ستایش، شکاف نسلها از بین رفته است. حشمت، ستایش و فرزندان او، هر یک نماینده نسلی دیگر هستند، اما به جای درگیری و تنش، به هم میپیوندند و آشتی بین آنها به زندگیشان زیبایی و نور میبخشد؛ همه اینها نیز به خاطر قرار گرفتن در سایه ارزشهای دینی است. ستایش نمادی از نسل مادران اصیل و متدین ایرانی است که با حفظ حجاب و تکیه بر عفت و عزت، نه تنها از تنهایی رهایی مییابد و خانواده اش را از مشکلات نجات میدهد، بلکه پدر شوهرش را هم که زمانی با او دشمن بود، احیا میکند و در سایه خودش به او آرام و قرار میبخشد. این سریال، طعم خوش خانواده و پیوند نسلها و اعضای خانواده را به مخاطب خودش میچشاند.
از آن طرف، طمع و زیاده خواهی به عنوان عامل مرگ اخلاق و انسانیت نیز به خوبی در این سریال به نمایش درآمده است. سیما، سومین عروس حشمت و همسر دوم صابر، نقطه مقابل ستایش قرار دارد. او فردی شیطان صفت است که میلی سیری ناپذیر به ثروت اندوزی دارد و در این راه ابتدا اطرافیانش را و سپس خودش را به نابودی میرساند. همچنین راننده سیما با نام حمید نیز نماد افرادی است که به خاطر فریب خوردن برای زرق و برق و مال بیشتر، به قهقرا میروند و به یک جانی تبدیل میشوند.
درواقع، سریال ستایش ۳» بدون شعار زدگی و اشاره مستقیم، با این تقابل، تأثیر مال حلال و حرام را بر زندگی دو خانواده از یک خاندان را نشان میدهد. یکی با حفظ پاکیزگی در نان و سفره به مرتبهای بالا در جامعه میرسد و دیگری به خاطر مال آلوده، رو به انحطاط و تباهی میرود.
نقد و نهی غرور کاذب، از محورهای محتوایی «ستایش ۳» است. حشمت فردوس تا موقع غرق بودن در ثروت و مکنت، خود را قائل و مجاز به انجام هر ستمی میدید. اما وقتی فهمید در این دنیا هیچ ثروتی مانا نیست و انسان در همین دنیا نیز ثمره مظالم خود را پس میدهد، غرورش شکست. از بین رفتن تکبر، باعث میشود تا او دچار تحول شود و بتواند خوب و بد را بهتر از قبل تشخیص دهد.
امید، دیگر مضمونی است که فصل سوم ستایش را جلا داده است. فردوس با اینکه همه زندگی خود را از دست رفته میبیند، اما دست از تلاش بر نمیدارد. او با استفاده از فرصتها و ظرفیتهای اطرافش برای خود شغل ایجاد میکند و با راه اندازی یک خط صادرات پرتقال، زندگی اقتصادی اش را پا بر جا میکند. حتی پس از نابود شدن محموله هایش در یک طوفان، باز هم دست از امید بر نمیدارد و راهی که آغاز کرده را در پیش میگیرد و به مقصودش میرسد.
نمایش هیولای اعتیاد نیز از دیگر شاخصههای مثبت سریال «ستایش ۳» است. این سریال به خوبی نشان میدهد که مصرف مواد مخدر، چه درد و رنجهایی در پی دارد و چگونه میتواند موجب اضمحلال روح و جسم یک دختر جوان شود.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: سریال ستایش 3 ستایش 3 سریال پرطرفدار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۸۲۶۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودیهای شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب میشد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه میکند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترینها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژههای خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژههای داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب میشوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیتهای خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگیهای مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب میآمد توانست یکی از مولفههای مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان میشود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در میآید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا میکند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار میدهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفههای موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روشهای نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانهای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و میکوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درستترین و علمیترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی میشویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترینها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفههای درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا میکنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانهها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد میشود، در برخی از گفتگوهای رسانهای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژهای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه میشود، اول از دست اندرکاران پروژه میخواهم که بخشهایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام میدهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش میکند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگوهای رسانهای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاههای موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفهها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقیها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش میکنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمیدهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که میتوان در آهنگسازی فیلمهای «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدتهای زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش میکنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزههای دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر میآید میبایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی